×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

salam,khanoomy ra baraye dosty hamdamy hamrahy mikham

سلام

× hi i wanna a gentlady for longterm relationship عقد موقت 99 ساله
×

آدرس وبلاگ من

afrasiabkazemy.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/samad77822

Access to the friends list is just allowed for this person's friends
× Access to Groups list is just allowed for this person's friends

شفای چشم

بنام خدا

 برادر شهیدی  اینرا برایم فرستاده:

نقل است از میرزای شیرازی که حبیب بن مظاهر را خواب دید. پرسید از او که دوست داری به دنیا برگردی؟   پاسخ داد بله برای سه کار1- صلوات بفرستم بر محمد و آل محمد (ص)2-تشنه ها راآب دهم.3-در مجالس اباعبدالله گریه کنم. -----

مردی بلند قد و قوی هیکلی را دیدم که ذکر میگفت و در چله تابستان سیاهپوش  بود.عرض تسلیتی گفتیم وخواستیم ازش دلجویی کنیم که سرت سلامت بادو.......

گفت از دوستان و اشنایان من کسی فوت نکرده است و میدانم سیاه پوشیدن جز بر اباعبدالله مذموم و مکروه است.من قصه ای دارم . من از( لرستانم) ادم شری بودم به هیچ چیز پایبند نبودم.تا انکه زن گرفتم خدا بمن فرزندی عطا فرمود.پسرم بزرگ شد و مدرسه رفت. ابتدایی را تمام کرد. مشکلی برای چشمانش پیش آمد. اورا دکتر بردیم جوابی نگرفتم آوردم  بیمارستان لبافی نژاد پیش اساتید چشم پزشکی معاینه کردند عکس گرفتند. نا امیدم کردند گفتند چشمش عفونت دارد باید تخلیه شود در غیر اینصورت ان یکی هم عفونت میکند.  من  به پسرم خیلی علاقه مند  بودم. خیلی ناراحت شدم چاره ای هم نداشتم مثل مار گزیده ها شده بودم   سرمو به در و دیوار میزدم آرام و قرار نداشتم.وقت دادند بچه ام را بستریکنند.دکتر های دیگری هم رفتیم شاید چاره ای پیدا شود. نو جوان من نمیدید او ناراحت و درد میکشید و من زمین و اسمان   جلوی چشمم تاریک شده بود.ناگهان جرقه ای در منتهای نا امیدی    بفکرم رسید.گفتم کربلا رفتن مشکل است ویزاو..... زمان بر است را.دست بدامان حضرت رضا (ع)بزنیم. با زن وبچه راه افتادیم مشهد مسافرخانه ای گرفتیم .و رفتیم زیارت پسرم را هم بردم گریه و زاری کردم و پیش امام رضا  نذر کردم اگر بچه ام شفا پیدا کند آدم درستی بشوم و گذشته ام را جبران کنم.و قران ودعا بخوانم.و بخاطر حضرت ابا عبدالله تا پایان عمر سیاه  بپوشم. خیلی منقلب بودم تا نزدیکیهای صبح دیدم پسرم چیزی میخواهد بگوید.

میگه بابا اینجا چقدر نورانیه ان سید را دیدی آمد دست روی چشمام گذاشت کجا رفت.گفتم پسرم مگر میبینی .امام رضا شغایش داده بود.باورم نمیشد بردم شفا خانه دکتر ها معاینه کردند چیزی غیر طبیعی پیدا نکردند.چند روز زیارت کردیم برگشتم تهران رفتیم پیش دکترش دکتر از اینکه دیر امده ایم ناراحت بود گفت شما اهمال و کوتاهی که میکنید ان یکی چشمش هم اسیب میبیند.ماوقع را گفتیم.قبول نمی کرد .بچه را معاینه کردو دوباره ازمایشات را تکرار کرد و پس از دیدن نتایج با کمال ناباوری گفت.غیر طبیعی است بچه شما شفا یافته است.وامام رضا مشکلت را حل کرده است.

حال ما چرا قبل از اینکه اینجور مشکلات برایمان پیش بیاید خودمان را بیمه حضرت امام حسین(ع) نکنیم.

دوشنبه 14 آذر 1390 - 4:18:13 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://afrasiabkazemy.baxblog.com

ارسال پيام

دوشنبه 14 آذر 1390   5:08:08 PM

یا ابوالفضل العباس

آخرین مطالب


مذاکره وین


جدا شدن روح از بدن= فشار قبر


پول


پول


کرونا


ایینه


مثبت جملات +


دزدی حرفه ای


مولانا


علایم کرونا


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

280817 بازدید

23 بازدید امروز

74 بازدید دیروز

488 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements